آتش زدن خانه امام صادق علیهالسلام و جسارت به آن حضرت
دست ظالم، ظلم را در شهر تا از سر بگیرد شعلهها میرفت بالا خانه را در بر بگیرد طاقت این پیرمرد عشق را حاکم ندارد بُغض را آورد تا از عاشقان سرور بگیرد زخم دیرین تازه گشته خانه افتاده درآتش اَبر تاریکی رسید از آسمان اَنور بگیرید پیر ما در آن هیاهو، خانه را میدید خیمه دید شعله میرود تا معجرِ دختر بگیرد آتشِ این بار، با اهـل حـرم کاری ندارد باید انگار او فقط، بر چادر مادر بگیرد در مـدینه آتـش در، بهـر حـیـدر بود اما پای کین آمد که محسن را زپشت در بگیرد تیغ خود را روی آقا تا که بالا بُرد منصور دید روی مصطفی را، تا که او خنجربگیرد دست خود را روی سر بگذاشت عالم آندمی که روی سینه شمر آمد از غریبی سر بگیرد |